وقتی اماده استقبال در صبح بودیم اما عمو حسین ساعت 11 شب رسید وقتی از دلتنگی زیاد چسبیده بودی به عمو حسین اینم سوغاتی شما وروجک ها... و اینم سوغاتی حدیث بانو ممنونم از عمو حسین مهربون ...
وای امان از صبح که دیدی برف اومده و یه لحظه اروم و قرار نداشتی ...وقتی اماده شدی تا بریم خونه مامان جون برا مهمانی عمو حسین کلی تو خیابونا برف بازی کردی ..کلی هم تو دستت جمع کردی ... ...
وقتی ارزو دارم که دخترم چشم رنگی باشه اما دخترم چشم سیاه میشه و تکنولوژی این امکان رو برات فراهم میکنه تا یه تصور به روایت تصویر داشته باشی خدایا شکرت ...
💕عشـــــق💕 مساحت مشخصی ندارد گاهی به اندازه یک دل است و گاهی به بزرگی یک دنیا یاد بگیریم... با دل کوچکمان یک دنیـــــا عشــــــــــق بورزیـــــم... ...