پرنسس حدیث

19مرداد ماه عروسی دختر دوست خانوادگی بابا حاجی بود ...

در سيستم آموزش جهاني مفاهيم پايه به شيوه أي مت  قبولي و مردودي وجود ندارد ،تكليف در منزل وجود ندارد در اين سيستم بچه ها آمدند بچگي كنند بازي كنند و مفاهيم پايه رياضي را در اين فرأيند شاد و پرنشاط ياد بگيرند —-------------------------------------------------------عصر طلایی رشد کودک  (عطرک) کانال رسمی دفتر مرکزی عطرک : https://t.me/atrakimaths                                                ...

ماتوخونمون گل داریم...گلاب داریم •••••••••• عطر بهار ناب داریم ما تو خونمون جای چراغ ...ماه داریم •••••••••• ما تو خونمون نگین داریم...طلا داریم یه جواهر ناب داریم ************** #ماشالله_لا_حول_و_لا_قوة_الا_بالله_العلی_العظیم سوم مرداد ...

حدیث جون.... این لحظه ، 4 سال و 6 ماه سن دارد   خدا گفت: زمین سرد است چه کسی میتواند زمین را گرم کند؟ زن گفت: من میتوانم، خدا شعله به او داد زن شعله را در قلبش گذاشت، قلبش آتش گرفت خداوند لبخند زد، زن پر از نور شد، زن زیبا شد خدا گفت: زن شعله را خرج کن زن عاشق شد، زن مادر شد، زن مهر شد، زن ماه شد.... در تمام این سالها خدا سوختن زن را تماشا کرد خدا گفت: اگر زن نبود زمین من همیشه سرد بود پ.ن:میدونم متن به عکس نمیخوره ولی حیفم اومد ننویسمش ...

17تیرماه صبح زود با مامانی و بابایی راهی تهران شدیم تا برا خاله سیسمونی بخریم این سفر براتو کلی بیاد موندنی شد کلی بستنی قیفی خوردی کلی اسباب بازی خریدی هرچی اراده کردی بابایی برات خرید سیسمونی اقابزرگ شعبه یک خیابان احد... و واکنش اقای بابای خونه بعد دیدن عکس در سفر بعدی حتما یه یدد ماشین شارژی برا دختر جانمان خریداری میکنیم     ...

روزهای گرم تیرماه میزبان خانواده اقای ملکی بودیم که از مشهد اومده بودن جمعه 9تیرماه 1396 ناهار وشام خونه مامان جونشون بودیم ایلیا فوتبال دستی اش رو اورده بود تا با امیر حسین ملکی بازی کنید عمو رضا ..عمو مهدی و بابا جواد هم به ترتیب سرگرم شدند شنبه شام مهمان عمو رضاشون  بودیم شهمیرزاد خونه پسر عمه باباشون حلما گلی ناز نازی هم مطابق میلتون نبود و همچنان حسودی به بچه هایی که منو و بابا ازشون تعریف میکنیم ادامه داره حلما جان 23دیماه 95 بهدنیا امده دقیقا یه ماه از فاطمه کوچیکتره یکشنبه ناهار مهمان خونه عمه مرضیه بودیم و شام هم مهمانشون در پارک سیمرغ اینم باید...

خب تیرماه که پراز اتفاق های عالی بود... گردش های عصرگاهی در حسن اباد با بابایی شون         ...

  آلاسکا....وقتی یه حدیث داریم که هندونه دوست داره اما بی هسته ....خخخ....مامان حدیث هم هندونه ها رو قاچ کرده با کمی شکر داخل مخلوط کن میریزه و باهاش آلاسکا درست میکنه... نوش جونت عزیز دل مامان   ...

  شبا با عروسکا می خوابی تا داستان تعریف کنم همه با هم بخوابین   چقدر هم که شما می خوابی..!!!!   ...