حدیث جون....نفس مامان و باباشحدیث جون....نفس مامان و باباش، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 27 روز سن داره

پرنسس حدیث

تولدت مبارک

1395/10/26 9:53
نویسنده : مامانش
242 بازدید
اشتراک گذاری

چهار سال گذشت

چه زود ..چه تند

چه روز هایی که منتظر بودم به صدا ها و حرکات واکنش نشون بدی برام بخندی

چه روز هایی که منتظر بودم راه بری

چقدر منتظر بودم وقتی زنگ تلفن خونه شنیده میشه بدویی و بری جواب بدی

چقدر منتظر بود قد بکشی و فلان لباس اندازه ات بشه

چه قدر منتظر بودم و تو بزرگ شدی و من همچنان منتظر بودم ...

چهار سال گذشت ...

هر روز و هرساعت خدا رو شکر کردم ...بخاطر حضورت ...بخاطر گرمی نفسات

چهار سال با تمام لحظات خوبش با تمام شیطنت هات  باهمهی به دنبالت پابه پا اومدن باتو گذشت

چهار سال از اولین دیدار ما تو اتاق عمل اون اتاق سرد و سبز گذشت

تو گریه میکردی و من گریه کردم

تو تب کردی و من تب کردم

تو خندیدی و من سپاس و حمد کردم خدا رو بخاطر تو بخاطرخودم بخاطر گرمی وجودت که گرمی خونمون شد

زود گذشت خوب گذشت...

ممنونم خدا ...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پرنسس حدیث می باشد