حدیث جون....نفس مامان و باباشحدیث جون....نفس مامان و باباش، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 17 روز سن داره

پرنسس حدیث

1سال و1ماه و 8روز

  من از چشای تو شدم عاشقه عاشق من از نگاهت عاشقم تو هر دقایق شدم عاااااااشق ... عاشقه عاشق توی دریای دلت شدم یه قایق ...
2 اسفند 1392

تو که می خندی پر از لبخند میشم

کنار تو فقط آروم میشم پُر از دلشوره ام هر جای دیگه تو تقدیر منی بی لحظه ای شک چشات اینو بهم هر لحظه میگه تو می خندی پُر از لبخند میشم تمومِ زندگیم خوشرنگ میشه صدای پای تو تو خونه هر روز واسه من بهترین آهنگ میشه تو که باشی همه دنیا شبیه آرزوم میشه روزای سرد تنهایی تو که باشی تموم میشه چقدر خوشبختی نزدیکه کنار من که راه میری از این دنیا رها میشم تو که دستامو می گیری تو که خوشحال باشی خوبه خوبم دیگه از زندگی چیزی نمی خوام حالا که دستِ تو تو دستامه چه فرقی می کنه کجای دنیام کنار تو فقط آروم میشم... ...
12 بهمن 1392

..............دل آدم.............

دل آدم ...چه گرم می شود گاهی ساده... به یک دلخوشی کوچک... به یک احوالپرسی ساده... به یک دلداری کوتاه ... به یک "تکان سر"...یعنی...تو را می فهمم... ... به یک گوش دادن خالی ...بدون داوری! به یک همراهی شدن کوچک ... به حتی یک همراهی کردن ممتد آرام ... به یک پرسش :"روزگارت چگونه است ؟" به یک دعوت کوچک به صرف یک فنجان چای ! ... به یک وقت گذاشتن برای تو... به شنیدن یک "من کنارت هستم "... به یک هدیه ی بی مناسبت ... به یک" دوستت دارم "بی دلیل ... به یک غافلگیری:به یک خوشحال کردن کوچک ... به یک نگاه ... به یک شاخه گل... دل آدم گاهی ...چه شاد است ... به یک فهمیده شدن ...درست ! به لبخند! به یک سلام ! به یک تعریف، به یک تایید...
28 دی 1392

تولد تولد تولد مبارک ....

. دخترم یکساله که تو اومدی که من و به خنده مهمونم کنی که غمو از دل من برونی و مرهمم باشی و درمونم کنی تو بهار عمر می عزیز من واسه پاییز و زمستون دلم تو چاره ای شب و روزش دیگه فرقی نداره تو تموم لحظه هام ستاره ای دخترم الهی صدساله بشی منم و خدا و این یه خواهشم *که تو باشی پیش چشمام تا ابد* دخترم عزی من حدیث من تولدت مباااااااااااارک   ...
24 دی 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پرنسس حدیث می باشد